گردآوری: بهرام کریمی
اختصاصی گیل آمارد
سه ناحیه پرجمعیت حسن کیاده – جیر مألّه(پایین محله)، جؤر مألّه(بالا محله) و دهنه سر – هیچکدام هدف بمباران قرار نگرفت، بلکه در شمالِ ریگزار قدیمِ «مِئن مألّه»(میان محله)، که فقط 12 خانۀ کوچکِ دو اتاقه و یک ایوانه، ساخته شده بود، مورد بمباران هوایی قرار گرفت. آن خانه های تازه ساز، اطراف ادارۀ املاک و ارباب خانه ساخته شده و خالی از سکنه بود. به دلیل دور بودنِ 12 خانۀ فوق الذکر از ناحیۀ مسکونی مئن مألّه و دهنه سر و خالی از سکنه بودنِ آنها، هیچ کس آسیب ندید.
حمله شوروی و بریتانیا به ایران
هنگام جنگ جهانی دوم که آتش جنگ و ویرانی در گستره ای بزرگ از سرزمینهای اروپا، آسیا و آفریقا شعله ور بود، علیرغم اعلام بیطرفی ایران در آن جدال، سه کشور توانمند جهان، یعنی آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و پادشاهی بریتانیا، تصمیم گرفتند به کشور ما حمله کنند و آن را به اشغال خود در آورند. روز سوم شهریورماه سال 1320 خورشیدی، ارتشهای روسیه و بریتانیا، از راه هوا و خشکی و دریا به کشور ما یورش بردند. ناوگان جنگی بریتانیا در خلیج فارس به نیروی دریایی ایران حمله کرد و آن را در هم شکست. در این نبرد، دریادار «بایندر»، فرمانده دریایی خلیج فارس و تقریبا تقریباً 800 سرباز، ملوان و خلبان ایرانی شهید شدند و نیروی دریایی ایران شکست خورد، تلفات نیروهای هندی و انگلیسی، 22 کشته و 42 زخمی بود. جنگده های نیروی هوایی بریتانیا، برخی از شهرهای جنوبی و مرکزی، و هواپیماهای شوروی، برخی از شهرهای شمال و شمال غربی ایران را بمباران کردند.
حمله شوروی به گیلان
در استان گیلان، مناطق رشت، بندر انزلی، رودبار، لاهیجان، لنگرود، رودسر و بندر حسن کیاده توسط هواپیماهای شوروی بمباران شدند.
ساعت ۴ صبح روز سوم شهریور ۱۳۲۰ ناوگان شوروی در ۱۲ مایلی ساحل انزلی لنگر انداخت. نیروی دریایی ایران توان مقابله با ناوگان روسی را نداشت به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا یک شناور را در دهانه مرداب انزلی غرق کنند. به این ترتیب نیروی ناوگان روسی نتوانست وارد مرداب انزلی شود و این امر باعث شد که نیروهای روسی مسیر حمله را عوض کنند و از آستارا وارد گیلان شوند. ارتش متفقین با بمباران مداوم هوایی مناطق مختلف گیلان از جمله بندر انزلی و مرداب و محل استقرار نیروی دریایی، در ساحل غازیان و شهرهای دیگر گیلان، راه را بر هرگونه اقدامات تلافیجویانه بست.
علیرغم اِعلام فرمان تَرکِ مقاومت از سوی فرمانده کل ارتش ایران به نیروهای ارتشی، روسها تا ششم شهریور با شدت به حملات خود ادامه دادند. پس از ترک مقاومت نیروهای ایرانی، حملات روسها از روز هفتم شهریور از سر گرفته شد و بار دیگر، هواپیماهای روسی شهرهای رشت، لاهیجان، لنگرود و رودسر را بمباران کردند که در نتیجه آن، 203 نفر در رشت، 29 نفر در لاهیجان و 7 نفر در انزلی و چند نفر در لنگرود کشته و گروهی نیز مجروح شدند. کمی بعدرف شهر رشت به اشغال ارتش سرخ در آمد و رابطه رشت با تهران قطع شد.
گروهی از مردم از ترس به قزوین و روستاهای اطراف فرار کردند و خانهها و مغازههایشان توسط افراد ولگرد غارت شد. پایان شهریور کمکم فراریها به خانههای خود بازگشتند، اما گیلان به طور کلی در اختیار روسها قرار گرفت. روسها سبزهمیدان رشت را با هواپیماهای ملخی بمباران کرده بودند. کتابخانه ملی رشت هم آسایشگاه سربازها شده بود. محمدی بندری در خصوص وضعیت معیشت و زندگی مردم گیلان در آن روزهای بحرانی گفت: معیشت مردم در این روزها بد بود و بیماریهای مختلفی مثل تیفوس و تب مالت هم وجود داشت، اما در همان شرایط هم به دلیل مهماننوازی مردم گیلان، از پناهجویان لهستانی به خوبی نگهداری و استقبال شد.
در سالهای جنگ، هجوم گرسنگان و بیماران به شهرها بیشتر شد و به خاطر اشاعه بیماری تیفوئید در سال ۱۳۲۳ دولت با انتشار اعلامیهای مردم را از حضور در اماکن عمومی مانند قهوهخانهها و حمامهای عمومی و حتی استفاده از درشکه که وسیله رفتوآمد عمومی بود برحذر داشت. مرگ و میر انسانهای فقیر و آواره در حاشیه بقاع مقدسه لاهیجان، آستانه و رشت بیشتر به چشم میخورد، اما در گوشه و کنار شهرها فیلمهای مختلف توسط روسها اکران میشد و بسیاری از خانههای بزرگ و تاسیسات اداری و کارگری در اختیار ارتش شوروی بود. گاهی هم هواپیماها اعلامیههایی را بر فراز شهرها پخش میکردند و مردم را در جریان وقایع گذشته و سیاستهای اعمال شده توسط قوای بیگانه در ایران قرار میدادند. این وضع تا پایان جنگ ادامه داشت.
بمباران بندرکیاشهر
همانطور که پیشتر اشاره شد، طی آن حملات مناطق رشت، بندر انزلی، رودبار، لاهیجان، لنگرود، رودسر و بندر حسن کیاده بمباران شدند. شهرهای استان گیلان آسیب دیدند و گروهی از ساکنان بومی، کشته و مجروح و معلول شدند. در شهرهای گیلان، نقاط پرجمعیت مورد هدف قرار گرفته بودند، برای مثال در شهر رشت، میدان شهرداری و سربازخانۀ آن؛ در شهر لاهیجان، چهارراه اصلی شهر و به همین ترتیب در بندر انزلی و مناطق دیگر، مراکز پرجمعیت بمباران شد. اما بمباران شهرهای گیلان، دارای یک تفاوت عمده با بمباران بندر کیاشهر بود، زیرا سه ناحیه پرجمعیت حسن کیاده – جیر مألّه(پایین محله)، جؤر مألّه(بالا محله) و دهنه سر – هیچکدام هدف بمباران قرار نگرفت، بلکه در شمالِ ریگزار قدیمِ «مِئن مألّه»(میان محله)، که فقط 12 خانۀ کوچکِ دو اتاقه و یک ایوانه، ساخته شده بود، مورد بمباران هوایی قرار گرفت. آن خانه های تازه ساز، اطراف ادارۀ املاک و ارباب خانه ساخته شده و خالی از سکنه بود. به دلیل دور بودنِ 12 خانۀ فوق الذکر از ناحیۀ مسکونی مئن مألّه و دهنه سر و خالی از سکنه بودنِ آنها، هیچ کس آسیب ندید.
سرانجامِ بمب های عمل نکرده:
برخی از بمب های عمل نکردۀ مربوط به بمباران حسن کیاده تا سالها در آن منطقه(میان محله)، رهاشده باقی مانده بود، بمب هایی همشکل با کپسولهای گازِ 17 کیلویی امروزی، با رنگ آبی کمرنگ.
تعدادی از این بمب ها برای سالها، کنار دیوار و محوطه خانۀ پدری آقای اکبر میربلوک در ناحیۀ «جؤر مألّه»(بالا محله) چیده شده بودند و کودکان با آنها بازی می کردند و روی آنها می نشستند. این بمب های عمل نکرده را مرحوم طالب قهرمانی(کدخدای میان محله) به آنجا انتقال داده بود. ایشان در سالهای واپسین زندگی اش، تمام آن بمب های عمل نکرده را یه شهر خود-خشکبیجار- منتقل کرد.
خلبان روسی، زاده شده در بندر کیاشهر؛
سالها پس از جنگ جهانی دم آشکار شد که خلبان مأمور بمباران حسن کیاده که راهنمایی سه فروند جنگنده دیگر روس را در این بمبارن بر عهده داشت، در حسن کیاده زاده شده بود. پدرش یکی از کارکنان روسی شیلات مرکز بندر کیاشهر بود، به نام «آپادیس»(نقل از مرحوم ناصر ناصری که روابط نزدیکی با کارکنان شیلات داشت) از مهاجران روس، مقیم بندر کیاشهر، فرزندش «آشوت» در کیاشهر زاده شد، دوران کودکی و نوجوانی را در کیاشهر گذرانیده بود. وی در جوانی برای ادامۀ تحصیل به شوروی رفت و در رشتۀ هوانوردی تحصیل کرد. در بحبوحۀ جنگ جهانی دم به جبهه فراخوانده شد و به دلیل اشنای با موقعیت جغرافیایی شمال ایران، مأمور شد علاوه بر جنگندۀ خود، دو جنگندۀ روسی دیگر را نیز، برای بمباران حسن کیاده راهنمایی کند. او برای سپاس و قدرشناسی از زادگاه و مردمی که میان آنها زیسته بود از دستور فرماندهان خود سرپیچید و نواحی پرجمعیت و مناطق مسکونی سه محلۀ کیاشهر را بمباران نکرد، به همین دلیل، تمام مناطق بمباران شدۀ گیلان از نظر میزان خرابی و تعداد کشته شدگان و مجروحان با بندر کیاشهر تفاوت داشتند.
مقاله بسیار تاثیر گذاری بود واقعا دانستن و مطالعه فرهنگ و تاریخ یک کشور و یک محل چقدر میتونه در اعطلا و پیشرفت اون نقش داشته باشه یک مثال خیلی عینی مربوط به شیلات بندرکیاشهر هست که یک گنجینه ارزشمند از تاریخ و سرافزاری شهر ما بوده که متاسفانه به دلیل نبود آگاهی و کج سلیقه گی ها به چنین سرنوشت اسف باری دچار شده است.
چی جالیب. مو اینه نودونسم:))))
دستتون درد نکنه. به عنوان یک نوجوان و به عنوان یک همشهری آستانه یی که خارج از استان زندگی میکنه و علاقمند به تاریخو فرهنگ شهرشه ازتون ممنونم.برام هم جالب بود و هم عجیب بود.عجب چیزایی سرمون اومده و ازش بیخبریم!!!!دمتون گرم.فدای کیاشهر باعشق و آستانه جووونم بشم:)
عالی بود 👌👌👌
درود..چقدر شهر و دیارمون سرگذشت و خاطرات تلخی داره، خاطراتی که هر کدومش از رنج پدربزرگها و مادربزرگهامون حکایت داره، یه روزی میاد پ روسیه تاوان جنایت هاش رو پس میده، اون روز من یکی از افرادی هستم که تک تک شهرها و روستاهای روسیه رو سرشون خراب میکنم تا تاوان اشک های ریخته شده ی همشهری هام و هم استانی هام رو بدن.شک::::نکن