محمدطاها محمودی//‬ «نخبه» و «نخبگی» از جمله وصف هایی است که نمی‌توان تعریف واحدی از آن ارائه کرد؛ فرهنگهای معین و عمید، تعریف «برگزیده از هر چیز» را به عنوان تعریف «نخبه» آورده‌اند. یعنی آنکه در «چیزی» بر سایرین برتر است؛ حال می‌خواهد فن، مهارت، هنر، دانش یا هر چیز دیگری باشد که مستلزم یک توانمندی است. گویی در کشور ما تعریف نخبه، بستگی به نگاه افراد در جایگاههای مختلف دارد. اما آنچه که در تعریف نخبه مورد پذیرش افکار عمومی جامعه قرار گرفته، نخبه به معنای «فرد مکتشفِ دانشگاهیِ دارنده چند عنوان اختراع و مقاله» است که احتمالا شاگرد اول کلاس درس و دانشگاه هم بوده و عضویت در یک نهاد مدعی نخبه‌پروری را نیز در کارنامه‌اش داشته باشد.
با عنایت به موارد فوق، می‌توان دریافت که مفهوم نخبه به معنای «برگزیده از هر چیز» محدود در مفاهیم آکادمیک و دانشگاهی نیست و دلیل قانع‌کننده‌ای مبنی بر کنار گذاشتن افراد غیرتحصیل کرده و فاقد تحصیلات عالیه از این دایره یافت نمی‌شود. هرچند که در حوزههای هنری و ورزشی، از نخبگان با عنوان هنرمند و ورزشکار یاد می‌شود و قرارنگرفتن‌شان در سازوکارِ ساختاریِ «نخبگی» قابل توجیه است، اما افراد دارای مهارتهای غیر آکادمیک از قرار گرفتن دردایره ساختاری و بروکراتیک این تعریف در کشور بازمانده‌اند؛ چون ثبت اختراع، نمره درسی بالا و یا ثبت مقاله بین‌المللی در آن حرفه تعریف شده نیست. نباید از نظر دور داشت که با نگاهی دقیقتر به این مقوله، تعریف «نخبه»، مخترع بودن و صرفِ تخصص در علوم تجربی و مهندسی نیست. از دیدگاه برخی، گویی علوم انسانی در هیچیک از رشته‌هایش نه نخبه‌ساز است و نه نخبه‌پرور و نخبگی باید منحصراً بر علوم طبیعی اطلاق شود. نه اینکه به لحاظ ساختاری امکان قرارگیری فرزانگان علوم انسانی در تشکیلات سازمانی نخبگان وجود ندارد، اما باید پذیرفت این حلقه برای پژوهشگران عرصه علوم انسانی تنگ‌تر است.
با این تفاسیر، به نظر می‌رسد هر نهاد و بنیادی که ادعای نخبه‌گرایی دارد و خود را اصطلاحاً پاتوق نخبگان می‌داند، باید تجدید نظری در نگاه مضیقش به مفهوم «نخبگی» داشته باشد و همه‌جانبه‌نگری در این مقوله را نصب العین قرار دهد. نگاه ساختاری به مفهوم Elite در کشورمان، افراد مستعد در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… را کاملاً نادیده گرفته و در عین حال با ساختاری غیرشفاف و نامعلوم امکان ورود غیرنخبگانِ رانتی را به مجموعه‌هایی فراهم می‌کند که پیشوند و پسوند نخبه و نخبگان را بر دوش می‌کشند.

هرچند که مطرحترین و یا شاید بزرگترین مجموعه مربوط به نخبگان، یعنی «بنیاد نخبگان» بر اساس اطلاعیه‌ای در پرتال رسمی‌اش اعلام کرده هیچ عضوی ندارد اما این دستگاه حاکمیتی باید با نگاهی همه‌جانبه‌نگرانه در زمینه «نخبه‌شناسی»، «نخبه‌پروری»، «نخبه‌گزینی» و «نخبه‌گماری» فعالیت کند.
نگاهی که تاکنون در عمل شاهد آن نبوده‌ایم؛ چنانکه نه تنها نخبگان فنون و مهارتهای مختلف و البته مهم و ارزشمند غیر آکادمیک نادیده گرفته شده‌اند بلکه حتی از ظرفیتهای علمی رشته‌های دانشگاهی علوم انسانی هم استفاده درخور توجهی نشده است. حال اینکه نادیده گرفتن علوم انسانی و محصلین شاخه‌های مختلف آن، خیانت به جامعه‌ای است که برای اداره کردنش و همچین ارتقای سطح زندگی در آن بیش از هر چیز به علوم انسانی و نخبگانش نیازمندیم.

By admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *