پدر نوزادی که پس از ساعت‌ها پسرش را زنده در سردخانه دید از مسئولین تقاضای رسیدگی به کم‌کاری کادر درمان را دارد و گفت: وقتی به کادر درمان گفتم فرزندم در سردخانه نفس می‌کشد به من گفتند توهم دارم اما فرزندم زنده بود و دوباره پس از چند ساعت فوت شد.

به گزارش گیل آمارد به نقل از تسنیم؛ روز جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ نوزاد پسری در بیمارستان امام سجاد (ع) شهریار متولد شد که بنا بر اعلام کادر درمان علائم حیاتی نداشته و فوت شده به دنیا آمده که بر این اساس نوزاد به سردخانه بیمارستان منتقل شده اما طی ماجرایی دوباره به زندگی بازمی‌گردد اما عمر زندگی‌اش کوتاه بود.

رضا خدایاری پدر نوزاد فوت شده در خصوص این ماجرا گفت: از روزی که همسرم باردار شد، هیچ مشکلی نداشت و ۳۱ فروردین که جنین ۷ ماهه بود به بیمارستان کمالی کرج مراجعه کرده و پس از انجام سونوگرافی و آزمایش سلامت مادر و نوزاد تأیید می‌شود.

وی افزود: ساعت ۴ صبح روز بعد از معاینات ۷ ماهگی، درد زایمان مادر نوزاد شروع‌شده و به بیمارستان امام سجاد (ع) مراجعه می‌کند و نوزاد با زایمان طبیعی به دنیا آمده که همان لحظه نوزاد را به مادرش نشان دادند و گفتند که بچه سه‌روزه در شکم مادر فوت کرده است.

پدر نوزاد در ادامه گفت: هنگام تولد فرزند در خرم‌آباد بوده و سریعاً خود را به بیمارستان رسانده اما عوامل بیمارستان اجازه نمی‌دهند که با همسرش ملاقات کند لذا مجدداً ساعت ملاقات به بیمارستان مراجعه می‌کند که باز هم نمی‌تواند همسرش را ببیند.

خدایاری اظهار داشت: حسی به من می‌گفت که بروم و پسرم را ببینم و بر اساس رسمی که داریم اسم بچه را در گوشش صدا کنم؛ به همین خاطر به سمت سردخانه رفتم و از مسئول سردخانه خواستم که پسرم را ببینم که با حراست هماهنگ کرد و به داخل رفتیم و وقتی در یخچال باز کرد، نوزاد در کارتن قرار داده بودند و خواستم درش را بازکنم، اول اجازه ندادند و وقتی باز کردم بچه نفس می‌کشید و نگهبان فکر کرد توهم زده‌ام و وقتی بچه تکان خورد قبول کرد که زنده است.

وی تأکید کرد: نگهبان موضوع را به سوپروایزر اطلاع داد اما گفتند امکان ندارد و بچه سه‌روزه مرده‌ تا اینکه با یکی از مأمورین نیروی انتظامی وارد سردخانه شدیم و دید بچه زنده است و یکی از پرستاران را برای کمک آورد و بچه را لای پارچه پیچیدند و بالا بردند و در دستگاه گذاشتند.

پدر نوزاد با گلایه از برخورد نامناسب کادر درمان و مشکلاتی که در این بیمارستان وجود داشته گفت: پسرم ساعت‌ها در سردخانه نفس می‌کشید و قلبش می‌تپید؛ با چشم خودم دیدم که پسرم زنده بود، دست‌وپا می‌زد، گریه می‌کرد و در دستگاه شیر می‌خورد و حتی تا آخر شب به مادرش خبر ندادیم چون نگران بودیم فوت کند تا اینکه پزشک گفت حال نوزاد خوب و طبیعی است و به مادرش اطلاع دهید.

خدایاری پدر این نوزاد تازه فوت شده در پایان ابراز داشت: صبح روز ۲ اردیبهشت به ما اطلاع دادند که نوزاد فوت کرده و با ناراحتی به بیمارستان رفتم و مادرش را ترخیص کردم که به همسرم آسیب نرسد اما از مسئولان تقاضا داریم به این کم‌کاری کادر درمان رسیدگی کنند.

نوزاد در یخچال سردخانه تکان می‌خورد و نفس می‌کشید

سروان فرشاد امیرنژاد در خصوص ماجرای عجیب این نوزاد اظهار داشت: حدود ساعت ۲ بعدازظهر شیفت کاری‌ام تازه شروع‌شده بود و پسر جوانی که پدر این نوزاد است آمد و کمک خواست و گفت اینجا کسی به حرفم گوش نمی‌دهد و جریان را توضیح داد و گفت همسرم ساعت ۴ صبح برای زایمان بیمارستان آوردیم و وقتی بچه به دنیا آمد پرستاران گفتند که بچه مرده‌ است و ساعت تقریباً ۸ صبح بود که برای آخرین بار رفتم بچه را ببینم متوجه تکان خوردن نوزاد شدم و به هرکس گفتم کسی باور نکرد و اهمیت نداد که بررسی کند و گفتند که توهم دارم.

وی افزود: در همان لحظه پیگیر شدم و به سوپروایزر اطلاع دادم، اما کادر درمان گفتند پدر نوزاد توهم دارد و من هم پیگیری نکنم اما دلم آرام نگرفت و کلید سردخانه را بالاخره گرفتم و تک‌تک یخچال‌ها را باز کردم و یک کارتن کوچک دیدم و وقتی باز کردم بچه داخلش بود و وقتی کارتن تکان دادم، بچه هم تکان خورد و شروع کرد به نفس کشیدن، این نوزاد از ۵ صبح تا ساعت ۲ و نیم بعدازظهر در یخچال سردخانه بود.

افسر کشیک نیروی انتظامی مستقر در بیمارستان امام سجاد (ع) در ادامه گفت: بعد از مشاهده علائم نفس کشیدن در نوزاد سریع پارچه‌ای برداشتم و دور بچه پیچیدم و روی صندلی سردخانه گذاشتم و دنبال سوپروایزر گشتم اما موفق نشدم تا اینکه به بخش زایمان رفتم و به پرستاران گفتم این بچه زنده است اما شما آن را به سردخانه بردید که همان زمان میان کادر درمان بحث شروع شد.

سروان امیر نژاد تصریح کرد: با یکی از پرستاران به سردخانه رفتیم و بچه داخل کارتن را نگاه کردند و دیدند که زنده است و به بخش NICU منتقل کردند.

وی تأکید کرد: پدر نوزاد متوجه زنده‌بودن و تکان خوردن نوزادش شده بود اما هرچه به کادر درمان گفته بود، اهمیت نداده بودند.

By admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *