درست است که باجنیوز و فیکنیوز بالهای پرواز کلاغهای رسانهای هستند اما این کلاغها استراحتگاهشان مزارعی است که حامیان سیاسیشان در کنار برخی از مسؤولان برای پرواز در آسمان مهآلود رسانهای در اختیارشان میگذارند.
ابراهیم افشاری: سال ۲۰۱۷ بود که دیکشنری Collins عبارت Fake News را به دلیل فراگیر شدنش به عنوان واژه منتخب سال خود اعلام کرد.
کالینز در تعریف فیکنیوز به دو نکته کلیدی اشاره میکند: نخست اینکه فیک نیوز از جنس اطلاعات نادرست است و دیگر اینکه شکل ظاهری آن شبیه خبرهای درست است.
با این تعریف میتوان نتیجه گرفت که فیکنیوزها همان خبرهای نادرست یا اصطلاحاً جعلی یا ساختگی هستند که اصل نیستند ولی شبیه اصلی هستند. با این اوصاف با تعریفی بهتر میتوان گفت فیکنیوزها دروغهایی هستند که آگاهانه و عامدانه ساخته شده و در قالب خبر منتشر میشوند تا مردم را گمراه کنند.
فیکنیوز عملاً در دوران “پساحقیقت” (واژه برگزیده سال ۲۰۱۶ توسط آکسفرود) با گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، رشدی قارچگونه پیدا کرد و امروز به عنوان یکی از چالشهای بزرگ رسانهها و مخاطبان تبدیل شدهاند.
بر این اساس، ناظر به شرایط عصر پسااطلاعات، برای فیکنیوزها سه دسته اخبار ۱.نادرست، ۲.اخبار ناقص یا ناآگاه، ۳.اخبار از دست رفته یا تعمیم یافته را میتوان درنظر گرفت. در اخبار نادرست رسانه با علم بر نادرست بودن خبر آن را در قالب خبر یا شائبه منتشر میکند، در حالی که این خبر اصلاً وجود خارجی ندارد. (مثال اخبار نادرست: شنیده شده فلان مقام مسؤول فلان وسیله را از فلان شخص دریافت کرده است.)
در دسته اخبار ناآگاه یا ناقص، اخباری در رسانه منتشر میشود که خود رسانه از نادرستی آن مطلع نبوده و یا از همه ابعاد آن آگاه نیست (مثال اخبار ناقص یا ناآگاه: خبری در کانال تلگرامی دیده میشود و بدون بررسی صحت و سقم آن خبر بازنشر داده شده یا بخشی از خبر که نزدیک به سیاستگذاری رسانه منتشرکننده است منتشر میشود.)
در دسته اخبار از دست رفته اخباری منتشر میشود که یا تاریخ انقضای آن گذشته یا محدوده فعلیت آن کوچکتر از آن است که تعمیم حداکثری پیدا کند (مثال اخبار از دست رفته: انتشار برخی تصاویر خصوصی از دیگران و انتساب آن به همه هم گروهیهایش.)
با معرفی دسته سوم وارد نقشآفرینی نوع جدیدی از رسانهها به نام باجنیوزها میشویم که این دسته سوم درج اخبارشان با هدف بهرهبرداری مالی یا سیاسی حداکثری از فاعلان خبریشان است. در واقع میتوان گفت که باجنیوزها نسخه ارتقایافته فیکنیوزها هستند که به منظور تهدید، ایجاد وحشت، رسیدن به مطامع مالی و سیاسی اقدام به انتشار فیکنیوز میکنند.
این نوع اخبار معمولاً شامل ادعایی در مورد یک تهدید جدی برای امنیت و سلامت روانی افراد یا سازمانهاست و برای جلب توجه و درخواست باج مالی یا سیاسی به کار میرود.
باجنیوزها علاوه بر اینکه بانی تحریف و ترویج اطلاعات نادرست هستند، باعث افزایش اضطراب و وحشت در مردم نیز میشوند که در این حالت هیچ دستگاه نظارتی نباید در برابر رفتار رسانهای اینها سکوت کند.
برای مثال در همین استان گیلان نیز میتوان از رسانههایی به عمق “برکه خاموش“ یا به طول “مسیر شکست” به عنوان سیاهترین نمونههای بومی فیکنیوز و باجنیوز یاد کرد که همواره در برابر اتفاقاتی که این چند ساله رقم زدند برخورد قاطعی با آنان صورت نگرفت.
در رصد حامیان این رسانهها کافی است به سطح پوشش اخبار دستگاههای اجرایی یا افراد سیاسی دقتنظر داشت که معمولاً با تکنیک دعوای بدوی یا انتقاد شدیدالحن قرابت شدیدی پیدا کرده و با پوشش حداکثری اخبار همان مفعولان نقد پس از رسیدن به مطامع خود ختم به فعالیت کرده یا سر از پروژههای عمرانی و فرهنگی در میآورند.
در چنین حالتی نیز باید نظارت بر دستگاههای اجرایی که این اتفاق برایشان رخ داده بیشتر شود؛ البته ناگفته نماند که این رسانهها برای تکمیل پازل خود، به برخی کانالها یا صفحات مجازی غیررسمی بومی نیازی از جنس لازم و ملزوم دارند و با حمایت آنان به زعم خود دست به افشاگری یا مطالبهگری میزنند.
البته از نکته تلخ ماجرا یعنی دعوت این افراد در برخی نشستهای خبری و نزدیکی این باجنیوزها و فیکنیوزها به برخی رجال و خواص نمیتوان به سادگی گذشت. هرچند که با حربه استفاده از مطالبهگر بودن عملاً در حال باجگیری هستند و از طرف دیگر نیز برای تثبیت حوزه تأثیر و با استفاده از نزدیکان خود در ارگانهای مختلف اقدام به تعرفه اخبار فیک میکنند.
از آنجایی که اساساً این رسانهها کمتر محض رضای خدا و خلق او اقدام به درج خبر میکنند با یک رصد ساده میتوان ارتباط آنان با دستگاههای اجرایی و مسؤولان را رصد کرد.
در پایان بد نیست که بدانید استقبال از این رسانهها نیز توسط ۲ دسته از مسؤولان صورت میگیرد. مسؤولانی که به هردلیلی با چالشهایی در حوزه مدیریتی خود مواجه هستند که افشای آن به ضررشان تمام میشود و دسته دیگر مسؤولانی که تطمیع مالی رسانهها را سادهترین روش برای در امان ماندن از حساسیت دستگاههای نظارتی نسبت به نقدهای مطروحه در این رسانهها میدانند؛ اتفاقاً این مسؤولان نیز بدانند که عمر فیکنیوزها و باجنیوزها به اندازه عمر همان کلاغ است و در چنین شرایطی انتخاب با خودشان است که کلاغ را برگزینند یا عقاب را!